امروز موقع برگشتن به خونه، از دور به درختهای بید مجنون جلوی کلانتری نگاه کردم، برگهای به خزان نِشَستهشون رقصان و بیقرار دور هم میچرخیدن، احساس کردم باد فقط در اون نقطه جریان داره و پاییز فقط در اون نقطه توقف کرده.
مدتی رو محوِ پاییزِ محبوس شده در بین درختهای بید مجنون بودم! یک آن دلم برای همه تنگ شد اما فقط یک یار صمیمی رو خواست که سر بگذارم روی شونهاش و زار زار گریه کنم!
اونجا، خودِ پاییز بود. از اون پاییزهای بادخیز. درست در زیرِ دو درختِ بید مجنون.
مجنون ,بید ,فقط ,اون ,پاییز ,رو ,بید مجنون ,اون نقطه ,درختهای بید ,در اون ,فقط در
درباره این سایت